وبسایت شخصی سحر رفیع

تصویرساز و طراح کاراکتر

Sahar Rafi’s Personal Website
تصویرساز و طراح کاراکتر

وبسایت شخصی سحر رفیع

ILLUSTRATOR . CHARACTER DESIGN

• مقالات:

نقدی بر سوگ مادر


نقدی بر سوگ مادر آنچه که می خوانید نقدی ست از یکی از دوستان هنرمندم آقای مصطفی محمدی برای تصویرسازی "سوگ مادر". با تشکر از ایشان:

"شب است داد بزن بانو سکوت سرد سترون چیست/صدا... صداست که می ماند دلیل حنجره بستن چیست؟
نگارگر در این اثر به گونه ای روان تراژدی ای غم بارخلق کرده است اما تراژدیه نه خطی و ساده بلکه عمقی رمزآلود. بطور قطع این اثر با دیگر آثار هنرمند فرقهایی از نظر فرم و ساختار دارد اما باید که ان را یک اثر مجرد نخواند ورد پای دیگر نگاره های او را دراین اثر دنبال کرد.
زنان و یا زنی که او به تصویر کشیده است گوئی همه در اثر اخر گردهم امده اند.
ابتدا در رابطه با شخصیت پردازی ( بسیار ساده اما جان دار و تاثیر گذار)در این اثر نکاتی را ذکر می کنم
اول اینکه زن نقش محوری در این اثر را بازی میکند زنانی که گوئی ازهویت خالی شده بدون صورت و همرنگ با پوششی سیاه که آن چنان در تار و پود آنان نفوذ کرده که گویی از ابتدا ایشان سیاه متولد شده اند. هفت شخصیت که در واقع نمایندگانی ازطبقه و قشر خویشند اما در موقعیتی واحد گرفتار آمده اند. سوالهای فراوان وسردرگمی و اندوه بدرستی و با ظرافتی خاص ترسیم شده که بعداً به آن اشاره خواهم کرد و اما شخصیت کلیدی (به نظر من)مادر،غم خوار،پناه والبته پیامبر و راهنما. زن که گویا دراثر سقوط درگذشته است ازسیاهی تبدیل به فرشته ای سپید و نورانی شده حصارها را شکسته و راهی به سوی اسمان پیدا کرده است که به دوصورت برداشت می توان کرد.
گرچه فضای حاکم به گونه ای تصویر شده است که گویا دراثر ویرانی منجربه سقوط دردل تاریکی شده است وباقی سوگوار اویند،که می شود رهائی را درنیست شدن یافت چونان که درادبیات وعرفان شرقی بدان اشاره ها رفته است (آن که شد هم بی خبر هم بی اثر/از میان جمله او دارد خبر/تا نگردی بی خبرازجسم وجان/ کی خبریابی زجانان یک زمان)اما در برداشتی دیگر این نابودی نیست که اورا هست و رها کرده است بلکه جسارت و مهمتر از آن اگاهی سبب رستن ازبندها شده و درهم شکستن انچه تاکنون قالب می نمود(جهل)را این چنین ساده و دردسترس قرار داده است.سقوطی که انگار سعود است.
واما درمورد فضا سازی،درهم آمیخته گی غم واندوه وسپیدی و نور پارادوکسی عجیب و دلچسب و موثر در این اثر به وجود آورده که به سادگی از آن نمی توان گذشت .فضای هندسی که گویای حصارها وبندها هنجارها و بایدها ونبایدها ای ست که گویا ازابتدای تاریخ برج ها نشان قالب گردیده عدم وجود زمان ومکان واستفاده بجا از اشکال هندسی به درستی محدودیت های جهان آنان را بیان میکند که همان طور که اشاره شد شخصیت سازی در راستای فضای موجود و البته قالب اثر به خوبی نمایانگر حس حاکم درکار است. وجود سایه ها درابعاد بعید درعمق دهی وتجسم فضای درد الود و زندان گونه، بسیار موفق عمل کرده است وجود نور که در تضاد عینی و غیر منطقی با سایه گویی خبر از نبردی طولانی وتمام نشدنی میان عقل وجهل می دهد. استفاده از عناصری مانند نقوش روی دیوارها (ابعاد) که دور از دسترس شخصیت ها می نماید دراثر بجا استفاده شده و خوب و جا افتاده وبه درک درست تری از فضای حاکم کمک میکند.
و کلیت اثر به شکلی درالود و در عین سکوتی خفقان بار آنچه بر ساکنین این دنیا رفته را بازگو می کند.انگار پایان داستان شخصیت های قبلی ست که هر یک برخلاف محیطی که در آن به تصویر کشیده شده اند باز گوکننده ی دردی مشتر کند."




 


   • نظرتان را بگوييد:

نام:

ايميل:
وب:
جمع 5 و 2 ؟
نظر شما: